جدول جو
جدول جو

معنی مایوس شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مایوس شدن
نومید شدن امید بر گرفتن نا امید گردیدن نومید شدن: محمود را آبله بر آمد... پس بر کیارق را نیز آبله بر آمد چندانکه از حیات او مایوس شدند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مامون شدن
تصویر مامون شدن
در پناه بودن در زنهار بودن در زنهار بودن، امن شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مایوس کردن
تصویر مایوس کردن
نومید کردن دلسرد کردن نا امید کردن نومید ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محبوس شدن
تصویر محبوس شدن
زندانی شدن حبس شدن زندانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
سهشیدن درک شدن توسط یکی از حواس: گرز ها و تیغها محسوس شد پیش بیمار و سرش منکوس شد، (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
ور افتادن بر افتادن، کهنه شدن، ناپدید شدن، دیوانه شدن کهنه شدن، بی رونق شدن فرسوده شدن، ناپدید شدن، دیوانه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معیوب شدن
تصویر معیوب شدن
آکدار شدن دارای عیب و نقص شدن عیب ناک شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسوس شدن
تصویر موسوس شدن
بوسوسه افتادن بهوس افتادن: (لب از ترشح می پاک کن برای خدا که خاطرم بهزاران گنه موسوس شد) (حافظ. 113)
فرهنگ لغت هوشیار
دو باخته شدن (نرد) باختن در بازی نرد بطوری که حریف همه مهره های خود را برداشته باشد و شخص مقابل هیچ مهره برنداشته
فرهنگ لغت هوشیار
اگرای گراییدن، کج شدن خمیدن میل کردن رغبت کردن گراییدن، کج شدن منحنی گشتن (ایهام بدو معنی)، در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت و اکنون شدم به مستان چون ابروی تو مایل. (حافظ. 209)
فرهنگ لغت هوشیار